Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-07@17:13:40 GMT

مجالی برای عاشقی نیست

تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۹۴۸۴۱۶

مجالی برای عاشقی نیست

در ادامه گفت وگوی ۳۰ آذر روزنامه شهروند با هوشنگ مرادی‌کرمانی نویسنده آمده است: برای یلدا سراغش رفتم، اما همان اول مصاحبه گفت که چند روز است خبرنگاران برای چله امسال زیاد سراغش رفته‌اند. علاقه‌ای هم نداشت که درباره یلدا و هندوانه و انار و آجیل‌هایش حرف بزند. «هوشنگ مرادی‌کرمانی» نویسنده‌ای که قصه‌های مجید از ذهن او به تصویر کشیده شد، درست مثل قصه‌هایش پر از حرف‌های شنیدنی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همین مسأله هم باعث شد که مصاحبه‌مان از یلدا به روز جهانی داستان کوتاه گره خورد. آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی ما است با استاد نوشتن داستان‌های کوتاه در طولانی‌ترین شب سال.

آقای مرادی‌کرمانی، یلدا همیشه همزمان می‌شود با روز جهانی داستان کوتاه. تضادی که بین این شب بلند و داستان کوتاه وجود دارد، جالب است. روایت شما از یلدا با یک قصه کوتاه چیست؟

شب بلند و داستان کوتاه خودش یک قصه است. ولی باید چند تا داستان کوتاه را کنار هم بگذاریم تا شب بلند یلدا تمام شود.

داستان کوتاه به لحاظ کوتاهی‌اش حق مطلب را ادا می‌کند؟

اساسا در کنار هر محتوایی یک فرم هم وجود دارد. داستان‌های کوتاه هم با همه کوتاه بودن‌شان مفهوم را می‌رسانند. شما گردنبند مرواریدی را تصور کنید که پاره می‌شود و یک دانه از مرواریدهایش در گوشه‌ای می‌افتد. این مروارید همان داستان کوتاه است. در قدیم یکی از تعریف‌های داستان کوتاه این بود که داستان کوتاه، داستانی است که بیشتر از یک‌بار می‌توان تعریفش کرد.

«هوشنگ مرادی‌کرمانی»، از یک دانه مروارید چند قصه برای روایت دارد؟

باید محتوا داشته باشم. وقتی شما برمی‌گردید به آن دانه مروارید، فکر می‌کنید که آیا این یک دانه‌ای بوده که از گردنبند جدا شده؟ وقتی این روایت را انتخاب می‌کنی بعد می‌روی سراغ محتوای بیشتر. اینکه آیا این گردنبند در گردن زن ثروتمندی بوده؟ چرا رشته مروارید پاره شده؟ شاید یک دزد آن را از گردن زن کشیده و پاره شده؟ شاید با شوهرش دعوا کرده و گردنبند را باز می‌کند که بیندازد جلویش و در همین حین گردنبند پاره می‌شود و هر کدام از دانه‌هایش گوشه‌ای می‌افتد. ببینید ١٠ داستان در دل همین یک دانه مروارید وجود دارد؟ این محتوای داستان کوتاه است. داستان کوتاه باید به گونه‌ای باشد که ما را یاد موقعیت‌های مختلف بیندازد و در کمترین زمان و با کمترین واژه‌ها تعریف شود.

عموما داستان کوتاه باید چند کلمه یا چند صفحه باشد؟

از ٧٠ تا ٨٠ واژه شروع می‌شود تا ٢٠٠ یا ٣٠٠ واژه، بیشتر از این دیگر اسمش داستان کوتاه نمی‌شود.

کوتاه‌ترین داستانی که نوشتید، کدام داستان‌تان است؟

بهار که به زبان‌های مختلف هم ترجمه شده و روی سایت سازمان ملل هم گذاشته شد. چون موضوعش درباره مهاجرت است. داستانی که تقریبا یک صفحه و دو سه خط است و زمانی که برای خواندنش باید اختصاص بدهی ٥ دقیقه بیشتر نمی‌شود.

تجربه‌ای که خودتان از کتاب و نوشتن دارید، مردم بیشتر طرفدار داستان‌های کوتاه هستند یا بلند؟

کوتاه و بلندی‌اش مهم نیست. به نظر من مهم جذابیت قصه است. داستانی که خوب روایت شود، آنقدر کشش و جذابیت دارد که مخاطب را با خودش همراه کند.

وقتی می‌گوییم داستان بلند منظور چیست؟

چیزی که می‌خواهم تعریف کنم خودش یک داستان است: یک نفر در بیابان راه می‌رفت، از رهگذری سوال کرد که چه زمانی به اولین روستایی که در این محدوده است، می‌رسم؟ جواب شنید که «راه برو.» گفت من از شما می‌پرسم چقدر دیگر می‌رسم شما می‌گویید راه برو. باز هم جواب شنید که «راه برو.» مردی که سوال پرسیده بود، اوقاتش تلخ شد. رهگذر گفت: «وقتی من راه رفتن تو را ندیدم چطور می‌توانم بگویم چقدر دیگر می‌رسی؟!» داستان هم چنین چیزی است. یعنی در هر داستانی موقعیتی وجود دارد که وقتی نویسنده می‌خواهد آن را بنویسد، باید جذابیت و کشش داشته باشد.

تم و موضوع داستان‌های کوتاه امروزی بیشتر چیست؟

مسائل مربوط به طبیعت، صلح، مهاجرت و موضوع دیگر هم عشق است. عشق اساسا در دنیا گم شده و البته در ایران بیشتر.

«عشق» معمولا روایتی گیرا و جذاب است که هر نویسنده‌ای به نوعی در نوشته‌هایش از آن یاد می‌کند. حتی در اجتماعی‌ترین سوژه‌ها هم عشق یک نماد جدانشدنی از روایت داستان‌هاست. حالا شما می‌گویید عشق در ایران گم شده. چه بلایی سر عشق در داستان‌ها می‌آید؟

عشق خیلی گرفتاری پیدا کرده است. مسائل و مشکلات آنقدر پیچیده شده‌اند که دیگر مجالی برای عاشقی نیست. مشکل مسکن و کار و درآمدها و هزینه‌ها، جایی برای عاشقی نمی‌گذارند. به قول شاملو: «آی عشق! چهره آبی‌ات پیدا نیست.»

آقای مرادی‌کرمانی شما در نوشته‌هایتان چقدر خودتان را سانسور می‌کنید؟

تعریف سانسور برای من این است. کسی که در جایی می‌خواهد حرفی بزند، اما به دلایل ملاحظاتی که در کشورش وجود دارد، نمی‌تواند. اگر این حرف را بزنی ممکن است مشکلی برایت پیش بیاید، اگر نزنی خب وظیفه‌ات را انجام نداده‌ای. به نظرم یک نویسنده هنرش هم این است که حرفش را در پیله‌ای بنویسد که حرفش را همه بفهمند، اما به کسی برنخورد. من بعد از ٦٠ سال نوشتن یاد گرفته‌ام چطور سانسور کنم، چون سانسور برای نویسنده به نوعی بازی با کلمات است.

در شرایطی که به قول شما به خاطر مشکلات، دیگر مجالی برای عشق نیست، تکلیف عشق در ادبیات و داستان چه می‌شود؟ نویسنده باید عشق را رها کند و برود سراغ مشکلات روز؟

من روزنامه‌نگار نیستم که به‌روز باشم. من نویسنده‌ام و نباید هیجان‌زده بروم سراغ مشکلات. قصه باید در هر دوره و زمانه‌ای که خوانده می‌شود، برای خواننده جذاب باشد. قصه‌های مجید را که من سال ٥٣ نوشتم، از رادیو پخش می‌شد. الان دوباره این قصه را در رادیو می‌خوانم.
 

برای یلدای امسال و روز جهانی داستان کوتاه یک قصه کوتاه عاشقانه برایمان تعریف کنید.

دو عاشق زیر یک چتر. اونی که عاشق‌تر است، خیس‌خیس شد.

داستان کوتاه «بهار »را بخوانید

«هر روز که از مدرسه می‌آمد، روی سنگ بزرگی می‌نشست و با دسته‌ کیفش بازی می‌کرد. انتظار می‌کشید. انتظار قطاری که رد شود، مسافرها را ببیند و برای‌شان دست تکان دهد. مسافرها پشت پنجره‌ قطار می‌ایستادند و برای دخترک دست تکان می‌دادند. قطار تلق‌تلوق می‌کرد و می‌گذشت. چهره‌ها و دست‌ها در پنجره‌ها و در خطی تند محو می‌شدند. یک لحظه، فقط یک لحظه آنها را می‌دید و دیگر هیچ. قطار و دست‌ها و چهره‌ها در پیچ کوه‌ها گم‌می‌شدند. با ته‌مانده‌ خاطره‌ای گذرا به خانه و روستا می‌آمد. یک روز پسرکی که پیراهن آبی داشت و موهایش در بادِ تندِ قطار آشفته بود، از پنجره‌ قطار برای دخترک دست تکان داد و برایش آلوچه‌ای رسیده و بزرگ انداخت. دخترک مانده بود که آلوچه را نگاه کند یا پسرک را. آلوچه توی هوا، توی باد چرخید و چرخید و پشت‌سر دختر افتاد.

دختر هرچه گشت آلوچه را پیدا نکرد. آلوچه توی علف‌ها و گل‌های ریز وحشی گم شد. دختر با خاطره‌ صورت خندان و موهای آشفته‌ پسر به خانه آمد. صدای هی‌هی پسر در گوشش ماند. قطار سوت‌زنان صدا را بُرد. دختر می‌دانست او را دیگر نمی‌بیند، اگر می‌دید می‌گفت «آلوچه‌ات را گم کرده‌ام. یک بار دیگر برایم آلوچه پرت کن.» دختر هر روز به یاد پسر و آلوچه‌ گمشده بود. همه‌ خاطره‌ها از قطار و مسافرها پاک شده بود و پاک می‌شد، اما، این یکی مانده بود. روزی که دختر مادر شده بود. پشت پنجره‌ قطار ایستاد. بچه‌اش را در بغل داشت. سال‌ها بود که از آن روستا رفته بود. مادر نگاه کرد. سنگ را ندید. سنگی که روزگاری رویش می‌نشست، لای درخت‌های آلوچه گم شده بود. درخت‌ها غرق گل‌های ریز و سفید و صورتی بودند، مثل عروس.»

منبع: روزنامه شهروند برچسب‌ها هنر عشق ورزیدن شب یلدا جام صلح و دوستی جامعه شناسی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: هنر عشق ورزیدن شب یلدا جام صلح و دوستی هنر عشق ورزیدن شب یلدا جام صلح و دوستی جامعه شناسی داستان های کوتاه داستان کوتاه مرادی کرمانی داستان ها یک دانه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۴۸۴۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شلوغ‌بازی رسانه‌ای برای دروغ‌پراکنی

جوین‌وست مولف «چرندنویسی در رسانه‌ها» می‌گوید که در شلوغ بازی‌ها هدف این است که «به جای انتقال یک داستان منسجم، مخاطب با تعداد زیادی داستان، کاملا گیج شود.»

اصطلاح «شلوغ بازی رسانه‌ای» معانی مختلفی دارد؛ جلب کردن توجه رسانه‌ها به یک موضوع خاص، به ویژه زمانی که هدف، جلب نظر عمومی یا ایجاد حاشیه باشد، یا ارائه تصویری نادرست از واقعیت در اخبار و گزارش‌ها برای گمراه کردن مخاطب از جمله دلایل شلوغ بازی رسانه‌ای است. در ادامه برخی از رایج‌ترین دلایل آورده شده است:

جلب توجه: در دنیای شلوغ رسانه‌ها، سازمان‌های خبری همیشه در حال رقابت برای جلب توجه مخاطبان خود هستند. یک راه برای انجام این کار، گزارش اخبار به گونه‌ای است که جنجالی یا هیجان انگیز باشد، حتی اگر کاملاً دقیق نباشد.

افزایش رتبه‌بندی: رسانه‌ها در حال رقابت برای افزایش رتبه‌بندی خود هستند. اخبار جنجالی می‌تواند تعداد بینندگان یا مخاطبان را افزایش دهد، که می‌تواند منجر به افزایش درآمد از طریق تبلیغات شود.

پیشبرد یک دستور کار خاص: برخی از رسانه‌ها از راهبرد شلوغ بازی برای پیشبرد یک دستور کار خاص یا هدفی مشخص شده، مانند حمایت از یک فرد یا جریان خاص یا برای تخریب و سیاه نمایی استفاده می‌کنند.

برای مصون ماندن در مقابل شلوغ بازی‌های رسانه‌ای و کاهش احتمال فریب خوردن، باید اخبار را از منابع خبری معتبر دریافت کنیم، همچنین با بررسی اخبار از منابع مختلف و بسنده نکردن به یک منبع خبری، تصویری کامل از داستان به دست آوریم.

همیشه در خاطر داشته باشیم که نباید اخبار را کورکورانه قبول کرد بلکه محتوای خبری را با دید انتقادی بررسی کرده و جانبداری رسانه‌ای یا عدم دقت تولیدکننده محتوا را نیز در نظر بگیریم. اگر مطلبی یا تصویری در یک خبر مشکوک به نظر می‌رسد، قبل از اشتراک‌گذاری با دیگران، آن را بررسی کنیم.

به عنوان مثال هیاهوی بی‌بی‌سی فارسی در ماجرای نیکا شاکرمی برای القای یک سند دروغ، با توجه به تناقضات گزارش این رسانه، در نهایت رسوایی بی‌بی‌سی را در پی داشت و باعث تمسخر و کاهش اعتبار این رسانه شد.

در سال ۲۰۱۷ نیز دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت ایالات متحده ادعا کرد که رسانه‌ها «دشمن مردم» هستند. این ادعا نمونه‌ای از نحوه استفاده از شلوغ بازی رسانه‌ای برای تضعیف اعتماد به رسانه‌ها و دشوارتر کردن مردم برای دسترسی به اطلاعات دقیق است.

همچنین در سال ۲۰۱۶ یک داستان جعلی در مورد پیتزاگیت، یک حلقه قاچاق جنسی کودکان که توسط مقامات عالی رتبه دموکرات اداره می‌شود، در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد. این داستان هیچ پایه و اساسی در واقعیت نداشت، اما به طور گسترده توسط برخی رسانه‌ها به اشتراک گذاشته شد. این داستان نمونه‌ای از نحوه استفاده از شلوغ بازی رسانه‌ای برای انتشار اطلاعات نادرست و گمراه کردن مردم است.

در سال ۲۰۲۰ نیز شیوع COVID-۱۹ منجر به افزایش اطلاعات نادرست و شلوغ بازی رسانه‌ای در مورد ویروس و نحوه انتشار آن شد. برخی از مردم ادعا می‌کردند که این ویروس یک فریب است، در حالی که برخی دیگر بر این باور بودند که توسط دولت چین ایجاد شده است.

این اطلاعات نادرست منجر به سردرگمی و ترس گسترده شد، به نحوی که برخی مردم از اقدامات احتیاطی لازم برای محافظت از خود و دیگران در برابر ویروس خودداری کردند.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • تمرکز نشر صاد بر انتشار داستان‌هایی با روایت ایرانی است
  • شلوغ‌بازی رسانه‌ای برای دروغ‌پراکنی
  • اخبار کوتاه ۱۶ اردیبهشت
  • کسب رتبه برتر در جشنواره ملی شعر دوست من کتاب
  • چاپ کتاب تصویری «همه‌ش مال جوجه باشه!» برای کودکان
  • ده هزار نفر «شازده کوچولو» را دیدند
  • از دلبری بهارنارنج تا اردیبهشتِ عاشقی در بهارِ شیراز
  • شیرین مثل «شکرستان»/ پویانمایی که ۱۸ ساله شد
  • نظربازی با اصفهانِ اردیبهشتی
  • داستان سرماخوردگی در انسان‌ها از چه زمانی آغاز شد؟