«گیلدخت» قصه ای میان عشق و تاریخ/ چه کسی نقش مظفرالدین شاه قاجار را بازی می کند؟,
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۴۶۱۰۹
خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: این روزها که سه سریال به طور همزمان در پلتفرم ها درباره زندگی ناصرالدین شاه ساخته و یکی از آنها در حین پخش، متوقف شده است، مدیران تلویزیون هم تصمیم گرفتند تا در خلوتی آنتن این روزهای رسانه ملی، سریالی تاریخی را به پخش برسانند. آنهم سریالی که پرونده زمان قاجار را بررسی می کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تجربه نشان داده است مخاطبین تلویزیونی علاقه بسیاری به تماشای سریال های تاریخی دارند خصوصا برهه ای از تاریخ که اتفاق های مهمی را در خود جای داده است و در سرنوشت کشور تاثیر به سزایی داشته است. همچنین استفاده از درون مایه های عاشقانه برای یک سریال جذابیت های بسیاری را برای مردم به همراه خواهد داشت و بر همین اساس اغلب سازندگان در سریال های تاریخی خود روایتی عاشقانه هم قرار می دهند تا بتوانند دو دسته از مخاطب را با خود همراه کنند.
پخش سریال ۵۰ قسمتی «گیلدخت» به کارگردانی مجید اسماعیلی و تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی بزودی از شبکه سه آغاز خواهد شد، در این گزارش مروری کلی بر داستان و اتفاق های این سریال خواهیم داشت.
** داستان هایی در درباره مظفرالدین شاه قاجار
سریال «گیلدخت» روایتی از زمان قاجار است و اتفاقهایی را در زمان قاجار ورق میزند. این سریال داستان آدم هایی است که در دربار مظفرالدین شاه حضور دارند و قصد دارند مظفرالدین شاه را ترور کنند و جایش را بگیرند. علاوه بر این داستانی عاشقانه را در بستر تاریخ روایت خواهد کرد.
** «گیلدخت»؛ داستانی میان عشق و تاریخ
در خلاصه داستان گیلدخت چنین آمده است: حکایت گلنار و اسماعیل که در میان هیاهو و مهلکه قجری تارو پود دلشون با مهر و محبت هم بافته می شود قصه و غصه عاشق و معشوقیه که اگه صد دلیل برای رفتن داشته باشند یه بهونه برای موندن پیدا می کنن و ...
همانطور که از نام سریال پیدا است یکی از شخصیت های اصلی را دختری به نام گلنار بازی می کند که در ادامه دلباخته اسماعیل می شود. حال باید دید وجه عاشقانه سریال پررنگ است یا وجه تاریخی آن؟
** آیا «گیلدخت» به زندگی مظفرالدین شاه ورود می کند؟
پسر ناصرالدین شاه در زمان فعالیت خود در راس امور کشور کارهای مهمی انجام داد. امضای فرمان مشروطه و قانون اساسی و ۴۰ سال ولایت عهدی پدرش از جمله فعالیت های مهم مظفرالدین شاه در زمان پادشاهی اش بر ایران بود که حالا مشخص نیست در سریال گیلدخت به کدام یک از این اتفاق ها پرداخته می شود؟
** کدام بازیگران «مظفرالدین شاه» شدند؟
تا به حال بازیگرهایی در لباس مظفرالدین شاه قرار گرفتند. علی نصیریان در فیلم کمال الملک و اکبر عبدی در دو اثر سال های مشروطه و فیلم مظفرنامه که هر دو به کارگردانی و نویسندگی محمدرضا ورزی بروی آنتن رفته است نقش شاه قاجار را بازی کرده اند.
** چه بازیگرانی در این سریال بازی می کنند؟
به طور قطع این سریال بازیگران بسیاری دارد اما آنچه تا کنون از اسامی بازیگران در اختیار رسانه ها قرار گرفته است، حاکی از این است که محمود پاک نیت، فخرالدین صدیقشریف، رامتین خداپناهی، محمود پاکنیت، جعفر دهقان، سعید چنگیزیان، شقایق فراهانی، پریوش نظریه از بازیگران این سریال هستند.
** پاک نیت و ایفای نقش های مهم تاریخی
محمود پاک نیت در این سالها نقش های بسیاری را بازی کرده است که از میان آنها یعقوب نبی در سریال «یوسف پیامبر»، ارباب عزت سالاری در سریال «پس از باران»، شاه عباس یکم در «روشن تر از خاموشی»، حسام بیک «روزی روزگاری»، جزو نقش های شاخص او به شمار می روند.
**دهقان نسب و قرار گرفتن در قامت روحانی
یکی دیگر از بازیگران اصلی این سریال حبیب دهقان نسب است. بازیگری که در مختارنامه، بانوی سردار، امام علی (ع) و بسیاری سریال دیگر بازی کرده است. دهقان نسب در این سریال نقش متفاوتی را بازی می کند و برای اولین بار است که در قامت یک روحانی مقابل دوربین رفته است.
* «اکبر عبدی»؛ بازیگری که دو بار «مظفرالدین شاه» شد!
اکبر عبدی با اینکه بازیگر فیلم و سریال های کمدی است اما آثار قابل قبولی هم در سریال های تاریخی دارد. از جمله این کارها می توان به مظفرنامه و سال های مشروطه اشاره کرد که او در هر دوی این آثار یک نقش واحد را بازی می کند.
** «مجید اسماعیلی» و چالش ساخت اولین سریال
مجید اسماعیلی کارگردانی گیلدخت را به عهده دارد که پیش از این فیلم سینمایی ماهی سیاه کوچولو را کارگردانی کرده بود.
وی علاوه بر کارگردانی، در شاخه نویسندگی نیز فعالیت می کند و نویسندگی سریالهای محکومین و سرگذشت در همکاری مشترک با امیرمحمد عبدی و ساخت فیلمهای بلند نزدیکتر بیا، کمی دورتر، خشت بهشت، خدا جیرجیرکها را دوست دارد، رقص روی یخ، جاده و گمیجی و فیلمهای کوتاه قرار ملاقات، زندگی زیباست، تلخ و... را در کارنامه کاری اش دارد.
** سریالی از رشت تا گرمدره
تصویربرداری این سریال حدود دو سال به طول انجامید و در برخی شهرها مثل رشت و گرمدره مقابل دوربین رفت.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: قاجار رسانه ملی سریال گیلدخت محمود پاک نیت حبیب دهقان نسب مظفرالدین شاه پاک نیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۴۶۱۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن
به گزارش قدس آنلاین، سالهاست دربارۀ اهمیت اینکه سینمای ایران، پا در گام همکاری با کشورهای دیگر بگذارد و به بازارهای فرهنگی فرامرزی بیندیشد، نوشتهایم و بحث کردهایم و اینک فیلمی روی اکران است که با همه فراز و نشیبهای حقوقی و فنی، بالاخره توانسته است این سد را بشکند و با سینمای ترکیه به عنوان یکی از پررونق ترین و جدی ترین بازارهای هنری منطقه، با حضور بازیگران و عوامل فنی برگزیده دو کشور همکاری نسبتاً موفقی داشته باشد. دومین جنبۀ اهمیت این فیلم، این است که دربارۀ شخصیتها و چهرههای مهم فرهنگی کشور ما ساخته شده است. ساختن فیلمی پرفروش که تماشاگران را با زندگی شخصیتهای مهمی چون مولانا و شمس تبریزی آشنا کند، یکی از غفلتهای سینمای ایران در همه سالهای اخیر بوده است که این مهم هم انجام شده است و از این منظر باید به حسن فتحی و تیمش تبریک گفت.
چالشی مهم در برابر فیلمهای تاریخی
ساختن فیلمی که از یک سو به گذشته و تاریخ واقعی بپردازد و از سوی دیگر برای مخاطب کشش داشته باشد، به راستی کار سختی است. فیلمهای تاریخی ما معمولاً به ملغمهای از جملات ادبی، پند و اندرز و آواز خوانندگان تبدیل میشود و داستان ندارند. برای همین است که سختی انتخاب قصهای برای آشنا کردن مخاطب با تاریخ، در سینما و بخصوص سینمای ایران صدچندان است. در این گونه فیلمها، دخیل کردن تخیل و ساختن شخصیتها و مکانهای خیالی برای جذاب کردن داستان یک چالش مهم است و به همین دلیل است که بیشتر فیلمها و سریالهای ایرانی که درباره تاریخ گذشته سرزمین ما ساخته میشود، به تحریف تاریخ (هر کدام در حد و حدودی متهم هستند.) در اینجاست که اهمیت تحقیق و بهرهمندی از آثار کسانی که با متون و رویدادهای تاریخی آشنا هستند، بیشتر میشود. در مورد مولانا و شمس دست ما برای آگاهی از رویدادهای زندگی، شخصیت و تفکرات آنان بسته نیست. اگرچه هنوز برای پژوهش درباره آنها و دوران پرفراز و نشیب زندگیشان، راههای نپیموده زیاد است اما حداقل میتوانیم به برخی کتاب ها وپژوهش های صورت گرفته اعتماد کنیم و از نوشتههای کسانی چون دکتر زرین کوب بهره ببریم. برای انتقال مفاهیمی که مولانا و شمس دربارۀ آنها سخن میگویند، به آثاری نیاز داریم که نه تنها درباره ویژگی ها و دوره های زندگی آنها سخن میگوید، دوران تاریخی آنها را به خوبی میشناسد، جریانهای معارض فکری و عرفانی موجود را بررسی کرده و برای مخاطب به خوبی روشن میکند که اهمیت کاری که مولانا کرده است، چیست. کتاب هایی مانند «پله پله تا ملاقات خدا» که هم روایتی داستانی دارد، هم زبانی ساده و هم از نظر استناد تاریخی شبههای در آنها نیست.
یک شمس تبریزی مهربان
تیم تولید «مست عشق» به جای اینکه به این روایت درست، پژوهشمند و جامع نگر از داستان مولانا و شمس توجه کند، روایتی از زندگی این دو شخصیت به دست داده است که بیشتر با خوانش ترکیه از مولانا تطبیق دارد. خوانش رایج در ترکیه امروز که اوج آن را در «ملت عشق» الیف شفق(شافاک) میتوان دید، مولانا و شمس را از بستر تاریخی و مفهومی خود خارج میکند و به آنها چهره دو مرد سکولار رمانتیک میدهد که همه چیز را در عشق و مهربانی میبینند، با مذهبیها در جنگند و جانشان را در این راه میدهند و نتیجه همه مبارزه هایشان میشود رقص و سماع ( که البته در تیتراژ فیلم به سما تبدیل شده است!). این خوانش هم امروزی است، هم خطری ندارد و هم مولانا و هر شخصیت تاریخی دیگر را به یک سوژه خوب برای تبدیل شدن به یک جاذبه گردشگری و منبعی برای پول درآوردن تبدیل میکند. شمس و مولانای «مست عشق»از همین جنسند. این تحریف در شخصیت شمس تبریزی شدیدتر است. آنچه ما از گفتههایی که از او باقی مانده است و نوشتهها و گفتههای دیگران و اسناد تاریخی درباره شمس میدانیم، با موجودی که در این فیلم به تصویر کشیده شده است، بسیار متفاوت بوده است. به یاد داشته باشیم که شمس شخصیتی تندخو، آشفته و البته مغرور بوده است. شاید آنهایی که «مست عشق» را دیدهاند تعجب کنند اگر بدانند در داستان ازدواج او با دختر خواندۀ مولانا، کیمیا خاتون، دخترک از ابتدا این ازدواج را خوش نمیداشت و هرگز دلش با شمس که چهل سال از او بزرگ تر بود و شخصیتی بی ثبات داشت، صاف نشد و البته اینکه بنا بر برخی روایتها متهم اصلی مرگ یا بهتر بگوییم قتل این دخترک بی نوا همین شمس تبریزی است.
جلالالدین محمد تهرونی
برای داستانی کردن تاریخ و تبدیل آن به یک قصۀ جذاب، یکی از راه ها این است که وقتی قصهای جذاب نداریم، از دل واقعیت های تاریخی قصهای بیرون بکشیم و «مست عشق» هم همین کار را کرده است؛ خلق یک داستان معمایی و پلیسی دربارۀ مرگ شمس تبریزی. این تهمید البته داستان را جذاب کرده است و مخاطب را به دنبال خودش میکشد اما تاریخ را به شکل عجیب و غریبی به شکلی در میآورد که کارگردان و نویسنده دلشان میخواهد. برای مثال وقتی یک کارآگاه برای حل ماجرای گم شدن شمس خلق میکنیم، او باید وظیفه خودش را به پایان برساند و در «مست عشق» سرنوشت شمس تبریزی روشن میشود اما سوال اینجاست که اگر همه چیز به همین خوبی و خوشی به پایان رسیده است، چرا مولانا در تمام سالهای بعد از شمس، فراق او را به صورت شعر فریاد میزده و از در و دیوار میپرسیده که شمس کجاست و چه شد؟ مشکل اصلی بیرون کشیدن داستانی از دل داستان شمس و مولانا این است که تاریخ را هم مجبوریم جا به جا کنیم و برای قونیه اداره شهربانی بسازیم که در اوج درگیری سلجوقیان روم با یکدیگر و در حالیکه آنان زیر فشار خردکنندۀ ایلخانان مغول و اختلافات داخلی درحال فروپاشی بودند، نگران درویشی بدزبان باشند که گم شده است، همین جا به جاییهای تاریخی و انتقال دادن گذشتهای دور به امروز، باعث میشود که مولانا هم در کودکی با پدرش با لهجه تهران سخن بگوید!
آرش شفاعی