«ساجی»؛ روایتی از نبرد عشق و جنون
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۵۴۲۵۰
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: کتاب «ساجی» شامل خاطرات نسرین باقرزاده نوشته بهناز ضرابیزاده که چاپ پنجم آن، همزمان با سالروز آزادسازی خرمشهر امسال، با طرح جلد و صفحهآرایی جدید توسط نشر سوره مهر روانه بازار کتاب شد، دربردارنده خاطرات نسرین باقرزاده است؛ دختری خرمشهری که همراه با همسرش بهمن باقری زندگی خوبی در شهرش داشته و هرگز فکر نمیکرده جنگ وارد خانهاش شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روایت اینکتاب را باید روایت زندگی در روزهای جنگ نامید؛ روایتی که در آن تصویری متفاوت از حضور زنان در جنگ و همراهی آنان پابهپای مردانشان ارائه شده است. «ساجی» از پیش از آغاز جنگ و سالهای کودکی راوی آغاز میشود و با آغاز جنگ اوج میگیرد و روایتی تازه و زنده از مقاومت در خرمشهر و دفاع مقدس پیش روی مخاطب میگذارد.
بهناز ضرابیزاده نویسنده اینکتاب، پیشتر آثاری چون «دختر شینا» و «گلستان یازدهم» را در کارنامه ثبت کرده و اینبار سراغ یکی از زنان خرمشهری رفته و روایت او از روزهای جنگ و دفاع را برای مخاطب تدوین و تالیف کرده که در آن تصویری دیده نشده از زندگی زیر خمپاره و آتش به نمایش درآمده است. تاکنون دو ترجمه به زبانهای انگلیسی و عربی از اینکتاب منتشر شده تا مخاطبان این دو زبان نیز از خاطرات دختری ایرانی که در گیرودار جنگ زندگی را ادامه داده و کم نیاورده باخبر شوند.
کیانوش نورشاهی از علاقهمندان و پژوهشگران حوزه کتاب و ادبیات دفاع مقدس، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده، به معرفی و مرور اینکتاب پرداخته است.
مشروح متن اینیادداشت در ادامه میآید:
قصه غصه که شیرین نمیشود، حتی اگر آن را از زبان گرم و گیرای نسرینبانوی جنوبی همسر شهید بهمن باقری بشنویم. داستان «ساجی» به قلم بهناز ضرابیزاده با رنج، بیماری و آوارگی در دوران شیوع تیفوس آغاز میشود. تا دوره ویرانیهای جنگ جهانی دوم ادامه مییابد و با پایان این جنگ میرسد به آغاز فصل آرامش، چشیدن مزه زندگی، حکایت کودکانهها و جست و خیزهای شیرینش، عروسیها و مهمانیهای شاد و رنگارنگ و... . اما گویی آرامش پایی گریزان دارد از این زندگی. در اوج شادی و فراغت کودکانه امواج دریا پدر نسرین ۸ ساله را از او میرباید. نسرین که پدر را عاشقانه دوست دارد به شدت آزرده و افسرده میشود. اما با وجود سن کمش حرارت عشقی پاک دلش را گرم میکند.
با آغاز عشق بهمن و نسرین عطر نفسی تازه در قصه میپیچد و شادمانیهای هر چند کوتاه داستان آغاز میشود تا او در شانزده سالگیاش به وصل بهمن میرسد. آن روز صبح که چشمانش را گشود خانه پر بود از شور و حرارت رفتوآمدها. ریسهها و چراغانیهای حیات و بوی گلاب و نقل و شیرینی برایش نوید وصل را به ارمغان آورده بود. اینجاست که دلت میخواهد کتاب را ببندی و قصه همینجا تمام شود تا نسرین همیشه در کنار شوهر و بچههایش به خوبی و خوشی زندگی کند و این چه شیرین سرنوشتی بود برای نسرین اما اینطور نمیشود.
قصه با دمیدن شیپور جنگ ایران و عراق رنگ دیگری میگیرد. از اینجا به بعد خواننده چندین فصل را همپای نسرین و بهمن یک نفس زیر آتش موشک و خمپاره، بوی خون و ضجههای زنان و کودکان میدود. در ادامه با سختیها و فراز و نشیبهای زندگی آنها که گاه بسی نفسگیر است، همراه میشود. اتفاقا ضرابیزاده، که با تبحر حوادث ابتدایی قصه را سلسهوار بیان میکند و از آنها سریع میگذرد، در این مقطع با طمأنیه بیشتری از قبل داستان را پیش میبرد و هنرمندانه مخاطب را با خود میکشاند تا دل جنگ و گریزها و دربهدریهای نسرین و خانوادهاش.
همچنان در این میان جریان ممتد عشق بین نسرین و بهمن میشود چاشنی شیرین این قصه تلخ. تلخی قصه مشهود است ولی عاشقانهها، پایمردیها و مقاومتها با انرژی مرموزی خواننده را با خود بیش از پیش همراه میکند. بعد هم داستان میرسد به غمناکترین فصلش، یعنی ماجرای مرگ ساجی، کودک چند ماهه بهمن و نسرین و اوج نبرد سخت بین عشق و جنون. در جایی نسرین اینطور روایت میکند: «مهرههای رنگارنگی که روی میز کوچک جلو کالسکه بود را بوییدم. بوی دستهای کوچک و تپل ساجده را میداد. یک آن همه چیز از چشمم افتاد. از بهمن بدم آمد. حس کردم ساجده فدای او و راهش شد، فدای خرمشهر، فدای آبادان، فدای هدف و آرمانهای بهمن، از جنگ نفرت داشتم.»
این نبرد برای بهمن هم در رویارویی با این سوگ به اوج میرسد، جایی که به نسرین میگوید «منو حلال کن. من روسیاهم. به همتون بد کردم؛ به تو، به بچههام، به ساجی. ساجیم از دستم رفت. نسرین دعاکن من هم بمیرم. دعا کن خدا از من راضی بشه.» بعد هم او که سودای دفاع از خاکش را در دل دارد، مهر نسرین و فرزندان امانش را بریده است، مدتی بعد با شهادتش میشود پیروز این میدان.
«ساجی» و روایتهایی از این دست، نشان میدهند چهطور زنان در روزهای جنگ دوشادوش مردان مبارزه کردند. مبارزهای جانانه که در آن همسری، مادری، خواهری و فرزندی را در کنار رزمندهها ایفا کردند و چراغ زندگی را در دل جنگ روشن نگه داشتند.
کد خبر 5340876 صادق وفاییمنبع: مهر
کلیدواژه: دفاع مقدس ادبیات دفاع مقدس انتشارات سوره مهر زنان ترجمه موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران معرفی کتاب سواد رسانه ای ادبیات کودک و نوجوان کتاب و کتابخوانی انتشارات سوره مهر مرکز فرهنگی شهر کتاب معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد تازه های نشر انتشارات راه یار دفاع مقدس جنگ تحمیلی نهاد کتابخانه های عمومی کشور ادبیات فارسی ضرابی زاده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۵۴۲۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتاب رضای انقلاب به بازار نشر راه یافت
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، کتاب رضای انقلاب به زندگی حاج شیخ رضا مطلبی میپردازد که نقش موثری در انقلاب اسلامی داشته است..
او روحانی اهل اصفهان است که قبل از انقلاب در محلهای آذرینشین، به عنوان امام جماعت مسجد فلاح که بعدها به مسجد جامع ابوذر (همان مسجدی که ششم تیر سال ۶۰ واقعه بمب گذاری و حادثهای که برای مقام معظم رهبری در آن اتفاق افتاد) منصوب و مشغول فعالیت شد.
حجتالاسلام فخرزاده نویسنده کتاب رضای انقلاب در این کتاب به زندگی روحانی مخلص و یار وفادار انقلاب پرداخته که به گفته خودش همه کارهایش را برای رضای امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی انجام میداد.
کتاب رضای انقلاب شامل ۷ فصل از جمله زندگینامه، دوران حیات حوزوی، مبارزات ۱۵ خرداد و منبرهای حاج شیخ رضا مطلبی تدوین شده است.