Web Analytics Made Easy - Statcounter

مجموعه نمایشنامه‌های «بهار عشق، خزان عمر، شکارچی، ماجراهای مبارک و افسانه» به قلم احمد مایل همراه با نگارش دیباچه‌ای از محمد عارف پژوهشگر، منتقد، نمایشنامه‌نویس و مدرس به تازگی به چاپ رسیده است.

به گزارش برنا، احمد مایل در یادداشتی به معرفی مجموعه نمایشنامه‌های «بهار عشق، خزان عمر، شکارچی، ماجراهای مبارک و افسانه» پرداخته که در ادامه می‌خوانید:

نمایشنامه افسانه 

          افسانه منظومه ای بلند، سروده نیما یوشیج است که توسط نویسنده اقتباس گردیده است و درقالب نمایشنامه با تکنیک عروسکی ،زنده وسایه ، شکل یافته است .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

   اجرای صحنه ای افسانه  تکیه به خلاقیت و درایت کارگردان و عوامل اجرایی دارد وخاطرات مخاطبان از عشق زمینی تا عشق متعالی را زنده می کند.

      عاشق همچون مجنون برای رسیدن به افسانه مانند لیلی رنج و بردباری را تحمل می کند و سفر طولانی را طی  می کند تا به خواسته اش برسد . اوباید با دلهره ،مرد اسب سوار،غول،صف مردگان ازقبربرخواسته وطوفان مبارزه کند و دراین راه بلبل ،آتش ، ستاره و آسمان ، پیرزن روستایی،پسربچه و دختربچه همراه باموسیقی زنده و گروه همسرایان یارو یاورعاشق و افسانه هستند.

      نیما یوشیج که درسایه قرارگرفته و دیده نمی شود ، دراین راه ازعاشق و افسانه حمایت می کند، موسیقی زنده و گروه همسرایان پاسخگوی احوالات درونی عاشق و افسانه هستند ودرحمایت ازآنها با حرکت های زیبای فرم ، شکل و شمایل این نمایشنامه منظوم را زیبا و دیدنی می کنند.

    آیا دلداگی عاشق و افسانه سرانجامی دارد؟ ، دو شیدا و بیقرار، سوخته درغوغای عشق و مصیبت های جامعه چه آینده ای دارند.

نمایشنامه : شکارچی

       نمایشنامه شکارچی نگاهی نو دارد به جنگ و صلح و این اندیشه  را به چالش می کشاند.

    مادری که شوهرش را درجنگی حماسی ازداده است ، پسر شیرخواره اش را ازکودکی تا بیست سالگی دربیابانی ، با کپر نشینی و نخ ریسی بزرگ کرده  است.

       اکنون پسر به سنی رسیده است که باید مادرش را ترک کند و برای جستجوی آینده اش سفری را آغاز کند . دراین سفر ابتدا با شکارچی روبرو می شود که پرنده ای را صید کرده است و پسربرای پرنده دل می سوزاند و از شکارچی می خواهد که پرنده را رها کند اما درمبارزه با شکارچی مغلوب می شود و با هم دوست می شوند.

     پسربه هیچ کاری مسلط نیست و همراه شکارچی به کلبه او می رسدو بین پسرو دخترتعقل خاطری پدید می آید.  

      درکنار زندگی شکارچی ، اتفاقات خاصی شکل می گیردو آرام آرام مردم بی سلاح خبر جنگ را می شنوند، تا این که آواره ای به محل زندگی شکارچی میرسد وازاتفاقات او را آگاه می کند و زن شکارچی ازپذیرایی می کند.

   پس ازرفتن آواره شکارچی به جنگ می رود و دراین راه دو دستش را از دست می دهد و زن اش دق مرگ می شود.

     درون شکارچی پس از پی بردن از آغاز جنگ تا تعالی درونی اش به منظورتقابل به این باورو عشق وی به وطن ، زیبایی روشنایی دل را برای اش به ارمغان می آورد.

      همه معیارهای دفاع ازمیهن باورعشق است ودراین برهه است که دخترو پسرباهم ازدواج می کنند.

نمایشنامه ماجراهای مبارک

       دراین نمایشنامه نویسنده خا ستگاه نمایشنامه های آیینی ، سنتی را می شکند و موضوع را با تکنولوژی امروزین درهم می آمیزد. میل به دگرگونی درتم و شکل اجرا دارد و نگاه وی بیان کننده ، روشنایی دل عاشقان است .

     ارباب ، غرق درخساست تصورمی کند که غارتگران می خواهند اموال وی را سرقت کنند ، پیشگویی آمده تابا رمالی به او کمک کند ، مبارک که تلفن همراه غضنفردوستش را گرفته وبا ندیمه در تماس است، صحنه های شادی آوررا پدید می آورد.

   دنیای قصه ها شیرین است ، ازکودکی به قصه های مادرو مادربزرگ رشد کرده ایم . ما درون قصه ها را جستجو کردیم و اندیشه پروراندیم .

      ماجراهای مبارک ، تکیه بر قصه داردارباب ، ازگرگ می گریزد اما به دهان شیرفرو می رود.

     سلطان دراین نمایشنامه ، یاد آورحریصان است و با سلطان های نمایشنامه های ازاین دست تفاوت دارد، نویسنده سلطان راتجسم بخشیده تا مبارک را تعریف کند.

    دراین نمایشنامه ، مبارک فقط شادی آورنیست و برعکس نمایشنامه های سنتی ایرانی عقل کل هم هست ، او      حق اش را می خواهدچون تصمیم دارد، با ندیمه ازفرنگ برگشته که تاکنون از طریق واتساپ با هم درارتباط بوده اند ازدواج کند.

   مبارک ، قصرنشینان قلابی را مورد تمسخرو مضحکه قرارمی دهد.او ساده و بی آلایش و دانا است ، وی راهبرراهی است که سلطان تصمیم به ویرانی آن دارد .

     چرا نمایشنامه ماجراهای مبارک دنیای جنگ پرور امروزی را به سخره می گیرد ؟ چون طنز قالب این نمایشنامه است و به وسیله  تردستی های مبارک پیام اش را می دهد.

نمایشنامه بهارعشق ، خزان عمر

       نمایشنامه بهارعشق ، خزان عمر،با درون مایه ای از طنزو کمدی ودرعین حال درد ورنجی است که هنرمندان موسیقی و تئاتر طی دوران طولانی طی کرده اند.

   مراد و مهری عاشق شده اند ، خانواده تشکیل داده اند ، ازکار محروم شده اند ، قدرت و زور آنها را خانه نشین کرده است ولی دست ازتلاش برنداشته اند.

     دراین نمایشنامه ، پیش پرده خوانی جرم است و کارگردان تئاتررا زنده زنده درآتش می سوزانند. اگربرای خواص ضربه به تنبک بزنی ، نان ات درروغن است و اگرحاضر نباشی درمجالس آنها تاربزنی ، خانه نشین می شوی ، این مصیبت درد آور تمام دوران است .

    آیا خاک ،تن هنرمند را درآغوش می گیرد تا برای همیشه به فراموشی سپرده شود؟ یا هنرمند درهمه حال درروح و جان مردم قراردارد.

   این حقیقتی است که ازآن فراری نیست .پیش بینی اینکه درآینده پول حاکم جوامع است، چندان دوربه نظرنمی رسد.

این نمایشنامه وقایع و اتفاقات بی شماری دارد که بیان آنها ، برای روبرویی گام به گام قصه را بی رنگ می کند.

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: خلاقیت عشق موسیقی جامعه جنگ پرنده مرگ روشنایی ازدواج سرقت تلفن همراه شادی رشد تئاتر خانواده جرم خاک پول ازدواج تلفن همراه رشد شادی عشق افسانه شکارچی بهار عشق خزان عمر عاشق و افسانه خزان عمر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۹۹۱۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

4 افسانۀ غیرواقعی دربارۀ گرگ‌ها

افسانه‌های مربوط به گرگ‌ها که برخی از آن‌ها واقعی و بسیاری از آن‌ها ساختگی هستند، هزاران سال است که به داستان‌های عامیانه جان بخشیده‌اند. 

به گزارش فرادید، این داستان‌ها در طول زمان تغییراتی کرده‌اند، اما بزرگ‌ترین سگ‌سان جهان به ناچار اغلب اوقات با جبهه‌گیری‌های منفی به تصویر کشیده شده است.

مثلا ایالت وایومینگ آمریکا با اینکه خانه بیش از ۳۵۰ گرگ به عنوان بخشی از اکوسیستم بزرگ یِلوستون است، به عنوان یک ایالت گرگ‌دوست شناخته‌شده نیست. عکس‌های زیادی از شکار و کشتار گرگ‌ها در این ایالت بارها در رسانه‌ها منتشر شده‌اند به طوری که حتی اعتراضات بین‌المللی را نیز برانگیخته‌اند.

در بسیاری از موارد، اسطوره‌شناسی ریشه‌دار گرگ‌ها به عنوان شخصیت‌های بد می‌تواند منجر به سوء‌تفاهم‌های گسترده‌تر شود. جغرافیای ملی (National Geographic) از نسویک (کارشناس حیات وحش) و محققان دیگر خواسته تا برخی از رایج‌ترین افسانه‌های گرگ را معرفی کنند. 

گرگی در پارک ملی یلوستون، کلاغها را میترساند. این پارک زیستگاه حداقل 120 گرگ است. افسانه ۱: گرگ‌ها برای تفریح می‌کشند

هیچ محقق گرگی ادعا نمی‌کند احساسات یک گرگ وحشی را درک می‌کند، اما این ایده که گرگ‌ها محض سرگرمی می‌کشند، مبتنی بر واقعیت نیست. 

به گفته کِن میلز، زیست‌شناس گرگ: «آن‌ها دونده‌های لاغر ماراتن هستند. آن‌ها برای یافتن طعمۀ آسیب‌پذیر، باید زمین‌های زیادی را طی کنند و سپس آن را با دهان خود بگیرند و آن را بکُشند. این کار آسانی نیست.» 

علاوه بر این، شکار طعمه‌های بزرگ مانند گوزن شمالی بسیار خطرناک است. کی‌را کَسِدی، محقق پروژه گرگ یلوستون، یکی از طولانی‌ترین و دقیق‌ترین مطالعات گرگ در جهان، می‌گوید: «یلوستون، جایی که انسان‌ها نمی‌توانند گرگ‌ها را شکار کنند، جراحات ناشی از شکار حیوانات بزرگ دومین عامل مرگ و میر گوشتخواران است». 

کَسِدی می‌گوید: «درصد کمی (۱۰-۲۰ درصد) از تلاش‌های شکار گله‌های گرگ موفقیت‌آمیز است و از آنجا که تضمینی برای یافتن غذا وجود ندارد، اگر طعمه قابل‌دسترس پیدا کنند، آن را می‌کشند.» 

گرگ‌ها بارها و بارها به سراغ لاشه می‌روند مگر اینکه به واسطه افراد یا دسته‌های دیگر گرگ ناچار به فرار شوند. 

میلز در ۲۳ سال کارش با گرگ‌ها در وایومینگ، میشیگان، آنتاریو و نیومکزیکو، تنها با یکی دو مورد برخورد کرده که در آن‌ها، گرگ‌ها بیش از توان خوردنشان، حیوانات را کشته باشند، از جمله ماجرای کشتن ۱۹ گوزن توسط یک گله گرگ در وایومینگ. 

گرگ‌ها بقایای یک  گاومیش را میخورند. رونان دونوان عکاس برای گرفتن این تصویر،  یک دوربین را داخل لاشه قرار داده است. گله گرها به مدت یک ماه جسته و گریخته به سراغ این لاشه آمدند.

افسانه ۲: گرگ‌ها ناجیان اکوسیستم هستند

از زمانی که دانشمندان در دهه ۱۹۹۰ گرگ‌ها را مجدداً به پارک ملی یلوستون بازگرداندند، مفهوم آبشار غذایی به قوت خود باقی مانده است. ایده اصلی این مفهوم این است که وقتی گرگ‌ها دیگر در یک محوطه زندگی نکنند، جانوران سم‌دار مانند گوزن شمالی، آهو و موس فراوان می‌شوند و به مراتع، دامنه کوه‌ها و مناطق تالابی آسیب می‌رسانند. با این حال تحقیقات اخیر نشان می‌دهد داستان به این سادگی نیست. 

بر اساس تحقیقات منتشرشده در اوایل سال جاری، اکوسیستم‌هایی مانند یلوستون پس از حذف گرگ‌ها (و خرس‌های گریزلی) چنان تغییر کرده‌اند که حداقل در برخی مکان‌ها نمی‌شود با بازگرداندن این شکارچیان، محیط را به حالت قبل بازگرداند. 

این کار، بر اساس ۲۰ سال تحقیق در یلوستون، نشان داد چشم‌انداز در وضعیت پایدار تناوبی است و به حالت قبلی خود بازنگشته است. 

کَسِدی می‌گوید: «گرگ‌ها جزء مهمی از یک اکوسیستم سالم هستند، اما حضور آن‌ها تنها عامل حیاتی در سلامت، ثبات یا انعطاف‌پذیری یک منطقه نیست.» 

افسانه ۳: گرگ‌ها به مردم حمله می‌کنند

در فیلم‌های کودکانه‌ای مانند یخ‌زده (۲۰۱۳) و دیو و دلبر، گرگ‌ها برای مردم خطرناک هستند، اما در واقعیت، حمله گرگ به انسان بسیار نادر است. در قرن گذشته، فقط دو نفر در آمریکای شمالی در برخورد با گرگ‌ها جان خود را از دست داده‌اند. در حالی که، رعد و برق سالانه حدود ۲۸ آمریکایی را می‌کشد. 

گرگ‌های خاکستری در بخش شمالی کره زمین، از ایالات متحده و کانادا گرفته تا اروپا و آسیا زندگی می‌کنند و حمله به انسان در این محیط‌ها نادر است. 

کَسِدی می‌گوید: «تجربه من این است که آن‌ها از مردم بسیار می‌ترسند یا اینکه به قدری محتاط شده‌اند که بیشتر مردم حتی یک گرگ هم نمی‌بینند.» 

افسانه ۴: اگر به گرگ‌ها فرصت داده شود، گله‌های وحشی را لت و پار می‌کنند

گرگ‌های خاکستری آمریکای شمالی و طعمه‌های آن‌ها، عمدتاً جانوران سم‌دار بزرگی مانند آهو، گوزن شمالی، موس و گاومیش کوهان‌دار امریکایی، ده‌ها هزار سال است که با هم تکامل یافته‌اند. همانطور که گرگ‌ها در شکار بهتر شدند، گوزن‌ها نیز در دفاع و فرار بهتر شدند. 

کسدی می‌گوید: «این تکامل بهم پیوسته و شگفت‌انگیز، دلیل بزرگ، سریع و باهوش شدن گونه‌های طعمه مانند گوزن شمالی است. احتمال کشته شدن هر تک گوزنی که این ویژگی‌ها را نداشته باشد، بیشتر می‌شود و بنابراین احتمال انتقال ژن‌هایش کمتر می‌شود.» 

این سگ‌سانان با نام مستعار «گرگ‌های دریایی» در سواحل ناهموار بریتیش کلمبیا زندگی می‌کنند و از ماهی‌ها و دیگر جانداران دریایی تغذیه می‌کنند. 

همین موضوع در مورد گرگ‌های خاکستری هم صدق می‌کند، چرا که هر دو گونه در یک مسابقه تسلیحاتی تکاملی با هم رقابت می‌کنند که در آن، یک موجود نسبت به دیگری برتری می‌یابد. 

در مناطقی که گونه‌های طعمه به دلیل بیماری یا رشد جمعیت‌های انسانی کاهش می‌یابند، گرگ‌ها توله‌های کمتری پرورش می‌دهند، توله‌های بیشتری را از دست می‌دهند یا گسترش می‌یابند و به دنبال منابع غذایی جدید می‌گردند. 

نسویک می‌گوید فرقی نمی‌کند مردم درباره گرگ‌ها چه فکری می‌کنند، آن‌ها صرفاً گونه‌ای در طبیعت هستند که مانند ما می‌خواهند شکمشان را سیر کنند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • هشت شکارچی متخلف حیات وحش گچساران دستگیر شدند
  • ترامپ: زندان را ترجیح می‌دهم
  • دیدار احساسی دو بازیگر سریال دونگ‌یی بعد از ۱۳ سال
  • برابری تئون کوپماینرس با رکورد رود گولیت افسانه‌ای در سری آ
  • 4 افسانۀ غیرواقعی دربارۀ گرگ‌ها
  • هر ۱۰ روز یک پزشک خودکشی می‌کند
  • کسب عنوان برتر دانشجویان دانشگاه آزاد سقز در جشنواره نمایشنامه‌خوانی
  • کسب عنوان برتر دانشجویان دانشگاه آزاد سقز در جشنواره نمایشنامه خوانی
  • جای خانواده‌های این جانبازان در بهشت است
  • رقابت ۱۴ گروه در جشنواره تئاتر بچه‌های مسجد/ جایزه ویژه فرج‌الله سلحشور اعطا می‌شود